رئیس جمهور از برخی شهرهای میهن بازدید كرد
و هنگام دیدار از محله ما فرمود:
«شكایتهاتان را صادقانه و آشكارا باز گویید
و از هیچ كس نترسید،
كه زمانه هراس گذشته است!»
دوست من ـ حسن ـ گفت:
«عالی جناب!
گندم و شیر چه شد؟
تامین مسكن چه شد؟
شغل فراوان چه شد؟
و چه شد آن كه داروی بینوایان را به رایگان میبخشد؟
عالی جناب!
از این همه هرگز، هیچ ندیدم!»
رئیس جمهور اندوهگنانه گفت:
«خدا مرا بسوزاند؟
آیا همه اینها در سرزمین من بوده است؟
فرزندم!
سپاسگزارم كه مرا صادقانه آگاه كردی،
به زودی نتیجه نیكو خواهی دید».
سالی گذشت،
دوباره رئیس را دیدیم،
فرمود :
«شكایتهاتان را صادقانه و آشكارا باز گوئید
و از هیچ كس نترسید،
كه زمانه دیگری است!»
هیچ كس شكایتی نكرد،
من برخاستم و فریاد زدم:
شیر و گندم چه شد؟
تامین مسكن چه شد؟
شغل فراوان چه شد؟
چه شد آن كه داروی بینوایان را به رایگان میبخشد؟
با عرض پوزش، عالی جناب!
دوستِ من ـ حسن ـ چه شد؟».
الان ساعت 12:15 دقیقه شب است. قرار بود ساعت 19:55 با پرواز IR800 ایران ایر به توکیو پرواز کنیم.پرواز با 2 ساعت تاخیر در ساعت 21:35 انجام شد. در تمام این مدت خلبان اعلام می کرد برج مراقبت اجازه روشن کردن موتور را نمی دهد.
بعد از بلند شدن هواپیما و با گذشت 45 دقیقه ، هواپیما تکان های بسیار شدیدی داشت و سپس بطور ناگهانی موتور چپ هواپیما در آسمان آتش گرفت در این هنگام بود که صدای ناله و دعای مسافران به هوا بلند شد. با درایت و مهارت خلبان بلافاصله به سمت تهران برگشت و تمام سوخت خود را در آسمان خالی نمود و به سلامت ولی همراه با استرس و تکانهای شدید و ناله وضجه چند نفر به زمین نشست.
پس از برگشتن به فرودگاه امام خمینی، اولین ماشینی که مقابل هواپیما ظاهر شد، ماشین نیروی انتظامی بو د نه ماشین اتش نشانی و حتی یک آمبولانس و پزشک هم برای بررسی حال مسافران فرستاده نشد. فکر کنم ضرورت برخورد با اعتراض مسافرین از جان مسافرین خیلی بیشتر اهمیت دارد.
در حال حاضر( ساعت 2 نیمه شب) در فرودگاه امام خمینی هستیم و هیچ کس پاسخی به ما نمی دهد و در مقابل سوالات ما پاسخ های کاملا بی ربط تحویل می دهند و گفته اند صبر کنید تا هواپیما را جایگزین نمااییم. و تا کنون حتی از مسافران یک پذیرایی مختصر هم صورت نگرفته، چه رسد به عذرخواهی و دلجویی!!!
در پایان لازم به ذکر است دیروز رییس سازمان هواپیمایی کشور در مصاحبه با صدا و سیما از شایعه پراکنی و هیاهوی مطبوعات در مورد سطح ایمنی پرواز و کاهش مسافرتها با هواپیما در کشور گله مند بود.
فکر کنم این جمله آخر ایشان خیلی خنده دار است مگه نه؟
یکی از نکات بسیار جالب در دولت ثروتمند نهم این است که معمولا واقعیتهای دولت نهم پس از تغییر یا برکناری وزرا مشخص می شود زیرا هر وزیر تا زمانی که در دولت عضو باشد به منظور دفاع از عملکرد خود هر کمی و کاستی و سو مدیریت کلان را تکذیب می کند و از ترس از دست دادن موقعت خود حقایق را کتمان و یا وارونه جلوه می دهد ولی پس از خروج از دایره قدرت شروع به ارایه تحلیلهای درست و بیان واقعیتها در عدم تحقق به اهداف وطرحها ی دولت نهم می کند.
یکی از اخبار منتشر شده که در مصاحبه وزیر اسبق کار مشخص گردید .ضرر و زیان ناشی از طرحهای زود بازده به اقتصاد کشور و عدم توفیق در ایجاد اشتغال و کار در جامعه بود. به گفته ایشان در استان ایلام حدود 250 مبلیارد تومان وام بعنوان طرح زود بازده اقتصادی داده شد حال انکه تنها 302 نفر اشتغال ایجاد کرد یعنی به ازای حدود 800 ملیون تومان یک شغل.
حال باید بطور کلی این آمار را در سایر استانها بررسی کرد تا میزان حیف و میل بیت المال را در کل کشور در اثر سوئ مدیریت کلان اقتصادی تنها در اثر ارایه یک طرح غیر کارشناسی دریافت . جالب اینکه این طرح علی رغم داشتن زیان بسیار برای کشور در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دهم توسط آقای احمدی نژاد بعنوان افتخارات دولت نهم از رسانه ملی اعلام گردید.
اگر به خاطرات 4 سال پیش در انتخابات ریاست جمهوری را مرور کنیم و شعارهای انتخاباتی آقای احمدی نژاد را بازبینی کنیم به شعارهای زیبای مبارزه با مافیای قدرت و پول و نفت و پارچه و قندوشکرو .... می رسیم که خود بسیار جذاب به نظر می رسید و برایشان رای بسیاری جمع آوری کرد. ولی در ادامه با مشاهده عملکرد 4 ساله ایشان در حوزه اقتصاد خصوصا در صنعت پارچه و نساجی و قند و شکر که با واردات بسیار زیاد با فلج کردن این دو صنعت , خودو نزدیکان خود را تبدیل به یک مافیای اقتصادی نمود و همچنین این دولت علی رغم برخورداری از ثروت ناشی از فروش بالای نفت در راهاندازی و پیشبرد طرحهای نفتی عظیم عملا نا موفق ماند و از رشد این صنعت به شدت کاست. جالب انکه دولتی که مدعی مبارزه با مافیای نفت بود با سپردن کلیه پروژهها به چند شرکت مشخص(و طرفدار دولت) غیر توانمند در این صنعت از قبیل خاتم الانبیاء و واگذاری سهام شرکتهای نسبتا موفق نیمه دولتی به ارگانهای تمام دولتی ضمن بزرگ کردن بدنه دولت باعث تولید مافیای بسیار بزرگ دولتی در دولت نمود زیرا این شرکتها در پروژههای نفتی تنها واسطه انتفال پروژه به شرکتهای چینی و یا روسی و درجه چندم اسیایی بودند که نه قادر به انجام پروژهها در زمان مقرر وبا کیفیت استاندارد های جهانی بودند و تنها با بهره برداری از منابع مالی ملت ایران ضمن فربه شدن به فکر ارتقاء موقعیت خود در اخذ پروژه در سایر کشور ها بودند.
در بحث صنایع داخلی نیز با اجازه به واردات بیشمار لوازم خانگی از کشور کره و پوشاک , کفش و مواد شیمیایی از چین باعث رکود بیش از اندازه در این صنایع گردید. در بخش کشاورزی نیز با عملکرد نا درست اقتصادی در واردات گندم , برنج و مرکبات وچای ضربات جبران ناپذیری به صنایع مر بوطه وارد گردید .
در ادامه لازم به ذکر است که عملکرد دولت در بخشهای مختلف اقتصادی باعث افزایش تورم , بی کاری و کاهش رشد اقتصاذی کشور گردید و با کاهش رونق کسب و کار ضمن اخلال در زندگی مردم عملا جامعه را فقیر تر نمود و در نهایت دولت را تبدیل به مافیای قدرتمندی نمود که کلیه عملکردهای غلط ان روی زندگی ایرانیان تاثیر به سزایی دارد.
در پایان لازم به ذکر است مافیای مورد نظر دولت نهم در طول این 30 سال که از عمر انقلاب گذشته است مانند دولت نهم در تورم و اقتصاد ما تاثیر گذار نبوده است . حال این سوال جای تامل دارد که مافیا ی اقتصادی کیست؟ دولت نهم یا بازاریان و صنعتگران و تجار خرده پا؟
نقل است که در روزگاری نه چندان دور کاروانی از تجار بهمراه مال التجاره فراوان به قصد تجارت راهی دیاری دوردست شد.
در میانه راه حرامیان کمین کرده به قصد غارت اموال به کاروان یورش بردند. طولی نکشید که محافظان کاروان از پای درآمده یا تسلیم گشته و دزدان به جمع آوری اموال و اثاث از روی شتران مشغول شدند.
حرامیان هرچه بود گرد آوردند از مسکوکات و جواهرات و امتعه و هر چه ارزشمند بود به زور ستاندند.
در بین اموال مسروقه یکی از حرامیان کیسه ای پر از سکه های زر یافت که بسیار مایه تعجب بود چه آنکه در داخل همان کیسه به همراه سکه های زر تکه کاغذی یافت که روی آن آیه ای از قرآن در مضمون دفع بلا نوشته شده بود.
حرامی شادی کنان کیسه را به نزد سر دسته دزدان برد و تمسخر کنان اشارتی نیز به دعای دفع بلا نمود.
رئیس دزدان چون واقعه بدید دستور داد صاحب کیسه را احضار کنند. طولی نکشید که تاجری فلک زده مویه کنان به پای سردسته حرامیان افتاد که آن کیسه از آن من بود و لعن و نفرین بسیار نثار عالم دینی نمود و همی گفت که من گول آن عالم را خوردم و تا آن لحظه معتقد بودم که دعای دفع بلا واقعا کارگر خواهد بود.
رئیس حرامیان اندکی به فکر فرو رفت
سپس دستور داد کیسه زر را به صاحبش بر گردانند.
یکی از حرامیان برآشفت که این چه تدبیری است و مگر ما قطاع الطریق نیستیم و چه.....؟!
رئیس دزدان پاسخ چنین داد:
ای ابله، درست است که ما دزد مال مردم ایم اما هرگز قرار نبود که دزد ایمان مردم باشیم.
در چند روز گذشته رسانه ها ی دولتی مدام از قول بعضی مسوولین نظام مدام بحث ضرورت محاکمه افراد خود سر که باعث بوجود آمدن جنایات و فجایع درون زندان شده را می دهد و جالب اینکه هیچکدام از سازمانهای تحت پوشش که این فجایع توسط پرسنل زیر مجموعه و در مکانهای مربوط به آنان صورت پذیرفته مسوولیت انرا قبول نمی کنند.حال انکه پذیرفتن اصل شکنجه علیه معترضین دستگیر شده نیز برایشان بسیار سخت بوده است.
اصل شکنجه در جمهوری اسلامی جهت اقرار متهمین به استناد به قانون اساسی ممنوع است ولی این قانون بطور کلی در بازداشتگاههای کشور نادیده گرفته می شود و تا زمانی که منجر به فجایعی از قبیل قتل مرحوم زهزا کاظمی و زهرا بنی یعقوب و فجایع اخیر نشد بطور جدی مورد چالش در جامعه قرار نمیگیرند. و در انتها نیز مسببین آن یا اصلا محاکمه و پیدا نمی شوند (مانند قاتلین قتلهای زنجیرهای قبل از سال 76)ویا بطور مخفیانه و ناشناش محاکمه شده و پس از تبرعه از اتهام اصلی (قاتلین زهرا بنی یعقوب)تنها بدلیل پارهای سختگیریها به چند ماه حبس تعلیقی و جریمه مالی بدل از قصاص محکوم شده(قاتلین قتلهای زنجیرهای بعد از سال 76) و در انتها نیز پس از آرام شدن و فراموشی جامعه دوباره به سر اصلی کار خود در جای دیگر(سعید عسگر) و سازمانی موازی کار قبلی برمیگردن(متخلفین نظامی کوی دانشگاه سال 78).و بدلیل وجودشان در بدنه اصلی سازمانهای امنیتی و قضایی هیچگاه اعمالشان افشا و یا از دایره قدرت حذف نمی شوند.
یکی از دلایل انکار آن توسط مسوولین پذیرفتن ضرورت انجام آن جهت استحکام پایه های نظام است مثال این موضوع دقیقا مثل عدم رعایت دقیق قوانین راهنمایی رانندگی در جامعه برای رسیدن سریعتر به مقصد علی رغم خطرات آن می باشد که تازمانی که باعت ترافیکهای شدید یا بالا رفتن امار مرگ نشود زیاد در جامعه جدی گرفته نمی شود.این اصل نانوشته که مرگ خوب است ولی برای همسایه نظریه خطر ناکی است که در جمهوری اسلامی برای مخالفین و یا منتقدین نظام در بعضی مکانها و توسط بعضی افراد اعمال می شود.اصل یکسان بودن همه افراد(چه لباس شخصی ها و نظامیان و نیروهای امنیتی و قضایی و چه مردم عادی) در مقابل قانون و لزوم تبعیت از ان باید در کلیه ارکان نظام و توسط همه مسوولین خرد و کلان رعایت و پیگیری شود و همه در مقابل قانون مطیع باشند.